لطیفه های فرانسوی با معنی فارسی

ساخت وبلاگ
مولوی » دیوان شمس » غزلیات دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر داردبه زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارددر این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کارانبه دکان کسی بنشین که در دکان شکر داردترازو گر نداری پس لطیفه های فرانسوی با معنی فارسی...ادامه مطلب
ما را در سایت لطیفه های فرانسوی با معنی فارسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kavir1234a بازدید : 89 تاريخ : پنجشنبه 28 مرداد 1400 ساعت: 2:02

شبی یاد دارم که چشمم نخفت شنیدم که پروانه با شمع گفت که من عاشقم گر بسوزم رواست تو را گریه و سوز باری چراست؟ بگفت ای هوادار مسکین من برفت انگبین یار شیرین من چو شیرینی از من بدر می‌رود چو فرهادم آتش به سر می‌رود همی گفت و هر لحظه سیلاب درد فرو می‌دویدش به رخسار زرد که ای مدعی عشق کار تو نیست که نه صبر داری نه یارای ایست تو بگریزی از پیش یک شعله خام من استاده‌ام تا بسوزم تمام تو را آتش عشق اگر پر بسوخت مرا بین که از پای تا سر بسوخت همه شب در این گفت و گو بود شمع به دیدار او وقت اصحاب، جمع نرفته ز شب همچنان بهره‌ای که ناگه بکشتش پری چهره‌ای همی گفت و می‌رف لطیفه های فرانسوی با معنی فارسی...ادامه مطلب
ما را در سایت لطیفه های فرانسوی با معنی فارسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kavir1234a بازدید : 161 تاريخ : پنجشنبه 28 مرداد 1400 ساعت: 2:02

Un voleur passe pour la sixième fois en justice. ─ Avez-vous quelque chose à dire pour votre défense, interroge le président du tribunal. ─ Oui, mon président. Je voudrais vous demander de ne pas retouer en prison ; on m’y a déjà envoyé cinq fois et ça n’a eu aucun effet. دزدی برای دفعه ششم در محکمه عدالت حاضر می شود. ریاست دادگاه میپرسد: آیا برای دفاع از خویش، چیزی برای گفتن داری؟ _ بله جناب رئیس. می خواستم از شما تقاضا کنم که به زندان برنگردم. تا کنون مرا پنج بار آنجا فرستاده اند و هیچ اثری نداشته است.   92. Un couturier expliquait récemment : ─ Quand une femme entre quelque part, les femmes regardent ce qu’elle porte. Les hommes, eux, regardent comme elle porte. ─ Et aussi, dit doucement quelqu’un, sur quoi elle le porte. چند وقت خويش خياطي توضيح مي د لطیفه های فرانسوی با معنی فارسی...ادامه مطلب
ما را در سایت لطیفه های فرانسوی با معنی فارسی دنبال می کنید

برچسب : blagues,blagues de toto,blagues francais,blagues droles,blagues belges,blagues carambar,blagues courtes,blagues racistes,blagues ivoiriennes,blagues en francais facile, نویسنده : kavir1234a بازدید : 123 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 14:36

     111. Tu sais, ma femme que je croyais si douce et si calme, eh bien, en réalité, c’est de la dynamite. -         quand tu t’en es- tu aperçu ? -         lorsque je l’ai laissé tomber. مي داني ، زنم كه خيال مي كردم خيلي ملا يم و آرام است در واقع ديناميت است. - چه وقتي متوجه اين مسئله شدي؟ - زماني كه ولش كردم  كه روي زمين افتاد.       112.- Alors, demande un jeune homme à sa dulcinée, que pensent tes parents de nos projets de mariage ? -         Eh bien, papa n’a encore rien dit et maman attend de savoir ce que pense papa pour pouvoir dire le contraire.    مرد جواني از معشوقش مي پرسد: - خوب ، پس والدينت درباره ازدواج ما دو تا  چه نظري دارند؟ - راستش بابا هنوز چيزي نگفته است و مامان منتظردانستن  رأي باباست تا بت لطیفه های فرانسوی با معنی فارسی...ادامه مطلب
ما را در سایت لطیفه های فرانسوی با معنی فارسی دنبال می کنید

برچسب : لطیفه,لطیفه های خنده دار,لطیفه و عمر,لطیفه گودرزی,لطیفه سریال,لطیفه خنده دار,لطیفه های خنده دار کوتاه,لطیفه شیرینی,لطیفه های بی تربیتی,لطیفه های خنده دار جدید, نویسنده : kavir1234a بازدید : 129 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 7:30

ن کوتاه انگلیسی به نام عشق و زمان همراه با ترجمه فارسی Love and Time Once upon a time, there was an island where all the feelings lived: Happiness, Sadness, Knowledge, and all of the others, including Love. One day it was announced to the feelings that the island would sink, so all constructed boats and left. Except for Love. Love was the only one who stayed. Love wanted to hold out until the last possible moment. When the island had almost sunk, Love decided to ask for help. Richness was passing by Love in a grand boat. Love said, “Richness, can you take me with you?” Richness answered, “No, I can’t. There is a lot of gold and silver in my boat. There is no place here for you.” Love decided to ask Vanity who was also passing by in a beautiful vessel. “Vanity, please help me!” “I can’t help you, Love. You are all wet and might damage my boat,” Vanity answered. Sadness was close by so Love asked, “Sadness, let me go with لطیفه های فرانسوی با معنی فارسی...ادامه مطلب
ما را در سایت لطیفه های فرانسوی با معنی فارسی دنبال می کنید

برچسب : زمان و عشق,گذر زمان و عشق,زمان عشق,زمان عشق بازي,زمان عشق فلفلی,امام زمان و عشق,زمان عشق به توان 6, نویسنده : kavir1234a بازدید : 288 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 7:30